جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    در زمینه فقه / مناسک حج / تعاريف و کليات
    شرايط وجوب حج

    اوّل: بلوغ

    مسئله7: حج براي غيربالغ مستحبّ است. و اگر شخص غيربالغ، برخوردار از ساير شرايط وجوب حج باشد، بعد از بلوغ، حج بر او واجب مي‌شود.

    مسئله8: اگر غير بالغ به حج رفت و اعمال حج را انجام داد، حجّ او صحيح است، هر چند بدون اذن ولي رفته باشد. و اين حج، کفايت از حجّ واجب او مي‌کند و لازم نيست بعد از بلوغ اعاده نمايد.

    مسئله9: اگر کسي به گمان اينکه بالغ نشده است، حجّ استحبابي به‌جا آورد و بعد معلوم شود بالغ بوده، حجّ او کفايت از حجّ واجب مي‌کند.

    مسئله10: اگر وليّ طفل غير بالغ او را محرم کرد، بايد او را وادار کند که اعمال حج را خودش انجام دهد. مثلاً تلبيه را به او تلقين کند تا خودش بگويد يا درمثل طواف او را طواف دهد يا براي وقوفين او را به عرفات و مشعر ببرد و نظائر آن. امّا اگر طفل محرم بعضي از اعمال را نتوانست انجام دهد، بايد وليّ او به نيابت از او انجام دهد. نظير اينکه تلبيه را به نيابت از او بگويد.

    مسئله11: اگر وليّ طفل غير بالغ او را محرم کرد، بايد او را از انجام محرّمات احرام باز دارد و اگر محرّمات را انجام داد و کفّاره بر او واجب شد، پرداخت کفّاره به عهدۀ وليّ او است.

    مسئله12: اگر وليّ طفل غير بالغ او را محرم کرد، قرباني به عهدۀ وليّ است.

     

    دوّم: عقل

    مسئله13: حج براي ديوانه واجب نيست، ولي اگر ديوانۀ ادواري باشد و در ايّام حج عاقل باشد و بتواند اعمال را به‌جا آورد، حج بر او واجب است. و اگر ديوانگي او در موسم حج باشد، حج بر او واجب نيست و لازم نيست سرپرست او قبل يا بعد از مردن او براي او نايب بگيرد.

    مسئله14: اگر کسي پس از حصول شرايط وجوب حج و قبل از احرام عمرۀ تمتّع، ديوانه شود، به نحوي که نتواند اعمال را به جا آورد، وجوب حج از او ساقط مي‌شود. پس اگر سال اول استطاعت او بوده است، وجوب حج در سال‌هاي بعد بستگي به جمع شدن شرايط وجوب دارد. ولي اگر حج بر او مستقر بوده است، يعني قبلاً و در زمان سلامت، حج بر او واجب بوده و بدون عذر انجام نداده است، بايد در همان سال يا سال‌هاي بعد براي او نايب بگيرند تا حجّ واجب را انجام دهد.

    مسئله15: اگر عاقل در حال احرام حج، ديوانه شود و نتواند اعمال را به جا آورد، سرپرست او (وليّ او يا رييس کاروان و مانند آن‌ها) بايد در اعمالي که قابل نيابت است مانند ذبح و رمي از او نيابت کند و در مثل طواف او را طواف دهد و در مثل وقوف او را به عرفات و مشعر ببرد و در تقصير او را تقصير نمايد. در اين صورت حجّ وي صحيح است و در صورتي که در سال‌هاي بعد عاقل شود، اعادۀ حج لازم نيست.

    مسئله16: اگر عاقل، در بين اعمال عمرۀ تمتّع و يا در فاصلۀ زماني بين عمرۀ تمتّع و حجّ تمتّع ديوانه شود، حجّ او تبديل به عمرۀ مفرده مي‌شود و لازم نيست ديگران آن حج را تکميل نمايند. ولي اگر بردن او به عرفات و مشعر امکان دارد، وليّ او يا سرپرست کاروان مي‌تواند به صورتي که در مسئلۀ قبل ذکر شد، حج او را تکميل کند. در اين صورت حجّ وي صحيح است و اگر در سال‌هاي بعد عاقل شد، اعادۀ حج لازم نيست.

    مسئله17: اگر عاقل در بين اعمال عمرۀ تمتّع يا در فاصلۀ زماني بين عمرۀ تمتّع و حجّ تمتّع و يا درحال احرام حج، ديوانه شود و نتواند اعمال حج را انجام دهد و بردن او نيز به عرفات و مشعر ممکن نباشد، حجّ او تبديل به عمرۀ مفرده مي‌شود.

    مسئله18: اگر عاقل در خلال اعمال حج دیوانه شود و حجّ او مبدّل به عمرۀ مفرده شود، برای تکمیل عمرۀ او، اگر ممکن است او را طواف و سعي مي‌دهند و اگر ممکن نيست، برای طواف و طواف نساء و نماز دو طواف و سعی، از طرف او نيابت مي‌کنند و در تقصیر، خودش را تقصير مي‌نمايند و با اين اعمال، عمرۀ مفردۀ او تکمیل شده و از احرام خارج مي‌شود. 

     

    سوّم: قدرت

    حج بر کسي واجب مي‌شود که قدرت براي اعمال حجّ داشته باشد و قدرت به چند چيز حاصل مي‌شود:

    1ـ‌ قدرت بدني

    مسئله19: حج بر کسي واجب مي‌شود که قدرت بدني براي انجام اعمال حج داشته باشد. بنابراين اگر کسي مريض است و رفتن به حج براي او مشقّت دارد، حج بر او واجب نيست.

    مسئله20: اگر کسي پس از حصول شرايط وجوب حج و قبل از احرام عمرۀ تمتّع، به نحوي مريض شود که نتواند اعمال حج را حتي اضطراراً به جا آورد، وجوب حج از او ساقط مي‌شود. پس اگر سال اول استطاعت او بوده است، وجوب حج در سال‌هاي بعد بستگي به حصول شرايط وجوب دارد. ولي اگر حج بر او مستقر بوده است، وجوب حج بر عهدۀ او باقي مي‌ماند تا در صورت احراز شرايط، انجام دهد يا نايب بگيرد.

    مسئله21: اگر کسي در حال احرام حج، مريض شود و نتواند اعمال را به جا آورد، سرپرست او (وليّ او يا رييس کاروان و مانند آن‌ها) بايد در اعمالي که قابل نيابت است مانند ذبح و رمي از او نيابت کند و در مثل طواف او را طواف دهد و در مثل وقوف او را به عرفات و مشعر ببرد و در تقصير او را تقصير نمايد. در اين صورت حجّ وي صحيح است و در صورتي که در سال‌هاي بعد سالم شود، اعادۀ حج لازم نيست.

    مسئله22:اگر کسي در بين اعمال عمرۀ تمتّع و يا در فاصلۀ زماني بين عمرۀ تمتّع و حجّ تمتّع به نحوي مريض شود که نتواند بقيۀ اعمال را انجام دهد، حجّ او تبديل به عمرۀ مفرده مي‌شود و لازم نيست ديگران حجّ وي را تکميل کنند. ولي اگر بردن او به عرفات و مشعر امکان دارد، وليّ او يا سرپرست کاروان، مي‌تواند به صورتي که در مسئله قبل ذکر شد، حجّ او را تکميل نمايد. در اين صورت آن حج صحيح است و لازم نيست در سال‌هاي بعد اعاده شود.

    مسئله23: اگر کسی در بين اعمال عمرۀ تمتّع يا در فاصلۀ زماني بين عمرۀ تمتّع و حجّ تمتّع و يا درحال احرام حج، مریض شود و نتواند اعمال حج را انجام دهد و بردن او نيز به عرفات و مشعر ممکن نباشد، حجّ او تبديل به عمرۀ مفرده مي‌شود.

     مسئله24: اگر کسی در خلال اعمال حج مریض شود و حجّ او مبدّل به عمرۀ مفرده شود، برای تکمیل عمرۀ او، اگر ممکن است او را طواف و سعي مي‌دهند و اگر ممکن نيست، برای طواف و طواف نساء و نماز دو طواف و سعی، از طرف او نيابت مي‌کنند و در تقصیر، خودش را تقصير مي‌نمايند و با اين اعمال، عمرۀ مفردۀ او تکمیل شده و از احرام خارج مي‌شود. 

    مسئله25: اگر شرايط وجوب حج در کسي جمع شود ولي به قدري مريض يا پير باشد که قدرت بدني براي رفتن به مکّه و انجام اعمال حج نداشته باشد، اگر در همان سال واجب‌الحج شده است، وجوب حج از او ساقط مي‌شود. و اگر قبلاً واجب‌الحج بوده است و مي‌توانسته به حج برود و نرفته است،‌ حج بر او واجب است و بايد در حال حيات نايب بگيرد.

    مسئله26: کسي که واجب‌الحج شده است، اگر کسالتي دارد که مانع مسافرت او با هواپيما مي‌شود، چنانچه به طور متعارف با وسيلۀ ديگري نيز نتواند به حج مشرّف شود، اگر سال اول استطاعت او است، وجوب حج از او ساقط مي‌شود. ولي اگر قبلاً حج بر او واجب بوده و مي‌توانسته برود و نرفته است، بايد در زمان حيات خود براي انجام حج نايب بگيرد.

    2ـ‌‌ باز بودن راه

    مسئله27: حج بر کسي واجب مي‌شود که امکان رفتن او به حج موجود باشد. بنابراين اگر براي کسي راه باز نباشد يا نوبت رفتن او نشده باشد يا رفتن به حج براي او امنيّت ندارد، يعني در راه يا در آنجا خطري متوجّه جان يا مال او است، يا نبودن در وطن موجب سلب امنيّت مالي و ناموسي او مي‌شود، حج بر او واجب نيست.

    3ـ‌ داشتن وقت کافي

    مسئله28: حج بر کسي واجب است که براي رسيدن به مکّه و انجام اعمال حج وقت کافي داشته باشد.

    مسئله29: اگر کسي زماني به مکّه برسد که وقت کافي براي انجام عمرۀ تمتّع نداشته باشد ولي بتواند حجّ تمتّع انجام دهد، حجّ او مبدّل به حجّ إفراد مي‌شود و در صورت انجام اعمال حجّ إفراد، حجّ او کفايت از حجّ واجب مي‌کند.

    مسئله30: اگر کسي دير به مکّه برسد و وقت کافي براي انجام اعمال حجّ تمتّع نداشته باشد، حجّ او تبديل به عمرۀ مفرده مي‌شود و حجّ واجب را بايد در سال‌هاي بعد به جا آورد.

     

    چهارم: علم

    مسئله31: اگر کسي نداند که يکي از واجبات، حج است يا نداند که مستطيع شده و حج بر او واجب است و حج نرود تا از استطاعت بيافتد، حج بر او واجب نيست.

    پنجم: استطاعت

    مسئله32: استطاعت حج به سه چيز حاصل مي‌گردد:

    1- داشتن مخارج رفتن و برگشتن به حسب نياز و شأن خود.

    2- داشتن مخارج کساني که شرعاً يا عرفاً پرداخت مخارج آن‌ها بر او واجب است.

    3- داشتن مال يا کسبي که بعد از بازگشت بتواند به حسب حال و شأن خود زندگي کند.

    مسئله33: حج بر کسي واجب است که استطاعت مالي داشته باشد، به اين معني که پول رفت و برگشت و مخارج خود و عيال را داشته باشد. و علاوه بر اين از نظر زندگي در حدي که مناسب با شأن اوست در رفاه باشد .

    مسئله34: لازم نيست بعد از بازگشت از حج سرمايه بالفعل نظير پول يا باغ و مغازه و مانند آن داشته باشد، بلکه اگر سرمايه بالقوه نظير کسب يا زراعت يا حرفه‌اي داشته باشد، حج بر او واجب است.

    مسئله35: کسي که اکنون فقط توانايي ثبت نام حج را دارد و با توجه به درآمد و شغلي که دارد، به طور طبيعي در مي‌يابد زماني که نوبت حجّ او مي‌شود، استطاعت رفتن حج را به طور کامل پيدا خواهد کرد، بايد ثبت نام کند.

    مسئله36: کسي که نياز به خانه مسکوني يا لوازم زندگي يا ازدواج و مانند اين‌ها دارد و اگر پولي که دارد در حج صرف کند نمي‌تواند رفع نياز کند، حج بر او واجب نيست. ولي اگر نياز به اين‌ها نداشته باشد، حج بر وي واجب است.

    مسئله37: کسي که پول رفتن و برگشتن حج را ندارد ولي اگر قرض کند، بعداً به آساني مي‌تواند قرض خود را ادا کند مثل اينکه ملکي دارد که بعد از بازگشت مي‌فروشد يا درآمد سرشاري دارد که بعد از برگشت، از آن درآمد قرض را ادا مي‌کند، حج بر او واجب است.

    مسئله38: اگر کسي مخارج حج را دارد و در مقابل آن بدهي نيز دارد و مطمئن است که در برگشت به خوبي مي‌تواند بدهي خود را ادا نمايد، حج بر او واجب است.

    مسئله39: اگر مخارج حج زيادتر از حدّ متعارف باشد و انسان بتواند بدون مشقّت آن را تهيه کند، حج بر او واجب است.

    مسئله40: روحاني و پزشک و خدمه کاروان‌ها اگر در برگشت مي‌توانند زندگي خود را به طور مناسب شأن خود اداره کنند، حج بر آن‌ها واجب است. و حجّي که انجام مي‌دهند، کفايت از حجۀ‌الاسلام آن‌ها مي‌کند.

    مسئله41: کسي که مستطيع است بايد هزينه‌هاي مقدماتي سفر حج از قبيل تهيۀ گذرنامه و ويزا و آزمايش‌هاي پزشکي و نظائر آن را بپردازد و اگر توان پرداخت اين هزينه‌ها را ندارد، مستطيع نيست.

    مسئله42: اگر زني مهريه يا خانۀ او براي رفتن حج کافي است، ولي شوهر او به آساني نمي‌تواند مهريۀ او را بدهد يا خانۀ ديگري تهيه کند، حج براي او واجب نيست. همچنين اگر مهريۀ او سفر حج باشد، وقتي حج بر او واجب است که شوهرش بتواند به طور متعارف مخارج حجّ او را تهيه کند.

    مسئله43: اگر مستطيع پس از احرام بميرد، هرچند مردن او قبل از وارد شدن به حرم باشد، احرام او کفايت از حج مي‌کند و لازم نيست ورثه براي او حجّ واجب به جا بياورند.

    مسئله44: انسان مي‌تواند قبل از رسيدن وقت حج، خود را از استطاعت بياندازد، نظير اينکه مال خود را به ديگري ببخشد، همچنين لازم نيست خود را مستطيع کند، گرچه بر او آسان باشد. ولي اگر مستطيع شد و حجّ او متوقف بر مقدماتي نظير اسم‌نويسي در کاروان‌ها يا گرفتن ويزا و مانند اينها بود، بايد آن مقدمات را تهيه کند و اگر تهيه نکرد و نتوانست مکّه برود، علاوه بر اينکه گناه کرده است، حج بر او مستقر مي‌شود و بايد بعداً حج را به جا آورد، گرچه از استطاعت افتاده باشد.

    مسئله45: اگر کسي به گمان عدم استطاعت، به قصد حجّ استحبابي محرم شود و اعمال حج را به جا آورد و بعداً بفهمد که مستطيع بوده است، حجّ او کفايت از حجّ واجب مي‌کند.

    مسئله46: اگر کسي که مستطيع نيست، به گمان اينکه مستطيع است، محرم شود و اعمال حج را به جا آورد، حج او صحيح است و اگر در بازگشت بتواند مخارج خود و واجب‌ النّفقۀ خود را اداره کند، حجّ او کفايت از حجّ واجب مي‌کند.

    مسئله47: کسي که در استطاعت خود شک دارد، واجب است در اين خصوص تحقيق کند و اگر واجب‌الحج بود و بر اثر عدم تحقيق، حج به جا نياورد، حج بر او مستقر مي‌شود و در هر صورت بايد به جا آورد. و اگر بعداً قدرت بدني براي انجام حج نداشت، در زمان حيات بايد نايب بگيرد.

    مسئله48: کسي که از راه وجوه شرعيه اداره مي‌شود، نظير اهل علم، اگر مالي داشته باشد که بتواند با آن به حج برود و در بازگشت بتواند از وجوه شرعيه يا غير آن به طور متعارف اداره شود، حج بر او واجب است. ولي اگر با وجوه شرعيه بخواهد به مکّه برود، حجّ او کفايت از حجّ واجب نمي‌کند، بلکه در بعضي موارد سفر او خالي از اشکال نيست.

     

    استطاعت بذلي

    مسئله49: اگر کسي پول رفت و برگشت حج را نداشته باشد ولي کس ديگري پول حج را به او ببخشد يا او را به حج بفرستد و مخارج زن و فرزند او را نيز در اين مدت بپردازد، حج بر او واجب مي‌شود و بايد به جا آورد، مگر عذر موجهي داشته باشد. به چنين حجّي، حجّ بذلي گفته مي‌شود و کفايت از حجّ واجب مي‌کند.

    مسئله50: در حجّ بذلي اطمينان حج‌گزار از اينکه بعد از بازگشت بتواند به طور متعارف زندگي خود را اداره نمايد، شرط نيست.

    مسئله51: اگر پول حج به کسي بخشيده شود و او قدرت بدني براي انجام اعمال حج نداشته باشد، بايد پول را به باذل برگرداند و اگر از دنيا رفت، ورثۀ او بايد پول را برگردانند و انجام حجّ نيابي با اين پول جايز نيست.

    مسئله52: اگر نهاد يا اداره يا ارگاني، شخصي را بدون الزام به انجام کاري به حج بفرستد، حکم حجّ بذلي را پيدا مي‌کند و بايد آن شخص بپذيرد.

    مسئله53: اگر پذيرش حجّ بذلي از سوي حج‌گزار، مستلزم پذيرش منّت قابل توجهي باشد يا براي او ضرر يا مشقّت مهمي داشته باشد، واجب نيست بپذيرد.

    مسئله54: در حجّ بذلي پرداخت پول قرباني به عهدۀ باذل است ولي کفاره را - در صورت وجوب - حج‌گزار بايد بپردازد.

    مسئله55: در حجّ بذلي، اگر حج‌گزار يقين دارد که باذل از پولي که متعلّق خمس است، به او بذل کرده است، بايد خمس آن را بدهد و قبل از پرداخت خمس نمي‌تواند با آن پول، حج به‌جا آورد.

    مسئله56: در حجّ بذلي باذل و مبذولٌ له، مطلقاً حقّ رجوع ندارند و بايد طبق قرارداد عمل کنند.

     

    ششم: آزاد بودن

    مسئله57: حج بر غلام و کنيز که در زمان‌هاي گذشته مرسوم بوده است آن‌ها را بخرند، واجب نيست. ولي اگر غلام و کنيز مالک مال بشوند، مستطيع مي‌شوند و حج بر آن‌ها واجب است، به شرط اينکه مولي اجازه عزيمت به آن‌ها بدهد و اگر اجازه نداد، واجب‌الحج نيستند.

     

    هفتم: عدم‌ تزاحم با انجام‌واجب ‌يا‌ ترک‌‌حرام مهم‌تر

    مسئله58: اگر کسي بداند حجّ او سبب ترک واجب مهم‌تر نظير ترک نماز يا جهاد مي‌شود، يا آنکه حجّش متوقّف بر فعل حرامي است که اجتناب از آن مهم‌تر از حج است، نظير سلطۀ اجانب بر او يا ابتلاي به زنا و مانند آن، حج بر او واجب نيست.

    مسئله59: اگر حجّ او متوقّف بر ترک واجبي است که حج، مهم‌تر از آن است، نظير مخالفت يا نهي پدر يا مادر يا شوهر و يا متوقّف است بر گناهي که حج مهم‌تر از اجتناب از آن گناه است، نظير نگاه نامحرم به او، يا تزريق آمپول به وسيلۀ نامحرم و مانند اين‌ها، حج بر او واجب است.

    مسئله60: اگر کسي با وجود خوف خطر در حج يا با علم به اينکه انجام حج براي او مستلزم ترک واجب مهمتر يا به جا آوردن فعل حرام است، به حج مشرف شود و آن خطر به او برسد يا واجب مهمتر را ترک و يا حرام را به جا آورد، گرچه گناه کرده است ولي حجّ او صحيح است و کفايت از حجّ واجب مي‌کند.

     

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365